کتاب نامه ی شاهپور و آهوانش
نویسنده: علیمراد فدایی نیا
بیدار که شدم بیوقت بود. تاریک بود بیرون. یک دوش دیگرنثار تن کردم. لباس عوض کردم. آمدم با زبان بیزبانی پرسیدم کجا میشود یک قهوهی انسانی پیدا کرد و غداش مهم نبود و گفت از کجا آمدهیی مسافر خانهچی گفتم از نیویرک که پزی دیگر داده باشم و سر درد دلش باز شد که این جا زود میبندند ولی، اگر همینطور دست راست را بگیرم بروم، دو چراغ جلوتر قهوهخانهیی هست که غذائکی هم دارد اگر بخواهم و آخر سر گفت چرا همینجا نمیخوری. گفتم مسالهی قهوه است. نفهمید. فهمیدم که بیخود اعتماد کردهام به اطلاعاتش. ولی خدا پدر ناچاری را بسوزد. هوای بیرون پدر ناچاری را سوزاند و حال بهتر شد؛ و سرماش به درد بخور بود و سلانه سلانه رسیدم به قهوه خانه.
صفحه 22 و 23
- نام کتاب: نامه ی شاهپور و آهوانش
- ناشر : آوا نوشت
- تعداد صفحات: 62
- شابک: 9786007042069
- شماره چاپ: 3
- سال چاپ: 1396
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
اینجا همه از دم مریضاند...
مروری بر کتاب کنام نوشتهی سعید کاویانپور
«که جوانی انگشتهای لرزان مرا دارد.»
مروری بر کتاب سوغات نوشتهی علی مراد فدایی نیا
راه رفتن بر طنابی بین دو کوه
مروری بر کتاب نامهی شاهپور و آهوانش از علیمراد فدایینیا
کتاب های پیشنهادی