کتاب شیرفروش

نویسنده: آنا برنز

بعد از دومین قرار من در پارک با شیر فروش،شوهر خواهر فضول اول که مسلماً از این قضیه بو برده بود به همسرش که خواهر بزرگ من بود گفت که به مادرمان بگوید بیاید و با من صحبت کند. این موضوع مخصوصاً وقتی اهمیت پیدا کرد که گفت و گوی من و خواهر بزرگم آن طور که برنامه ریزی کرده بود به جایی نرسید؛ بنابراین خواهرم به دیدن مادرم آمد ، این خواهر کرده بود به جایی نرسید؛  بنابراین خواهرم به دیدن مادرم آمد، این خواهر همانی بود که شوهرش را دوست نداشت و هنوز دلتنگ نامزد سابقش بود. البته به این دلیل دلتنگش نبود که او به خواهرم خیانت کرده و الان با زن دیری بود،  الان به این خاطر دلتنگش بود که مرده بود.

صفحه 70

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب شیرفروش

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

فریادهایی از سرزمین دوردست

مروری بر رمان نایب کنسول نوشته‌ی مارگریت دوراس

گذشته هرگز رهایت نمی‌کند

درباره‌ی کتاب سنگ کاغذ قیچی نوشته‌ی آلیس فینی

زوالی آکنده از ترس و لذت

مروری بر کتاب جوراب ساق‌بلند سفید و داستان‌های دیگر نوشته‌ی دی. اچ. لارنس

کتاب های پیشنهادی