کتاب والدن
کتاب والدن
گاهی در سر رویای خانهای بزرگتر و پرجمعیتتر را میپرورم که در عصری طلایی و از مصالحی بادوام بنا شود، بدون اشتغال و ازدحام، که همچنان تنها از یک اتاق تشکیل شده باشد؛ تالاری وسیع، ساده، بزرگ، ابتدایی، بدون سقف کاری و دیوارهای اندودشده، با تیرچههایی لخت و با توفالهای بام تا نوعی آسمان زیرین را بر بالای سر حفظ کنند، مفید برای پناه گرفتن از باران و برف؛ جایی که تختگاه پادشاه و ملکه برافراشته باشد تا با احترام شما را پذیرا شوند، آن گاه که به هنگام ورود با سجده بردن بر ساترن سلسلهای باستانیتر ادای احترام کردهاید؛ خانهای درندشت، جایی که باید مشعلی را بر نیزهای بالا بگیری تا سقف را ببینی؛ جایی که کسانی بتوانند در آتشگاه ساکن شوند، و کسانی در یک انتهای تالار، و کسانی در انتهای دیگر، و اگر خواستید کسانی بالای تیرچههای سقف همراه با عنکبوتها؛ خانهای که با باز کردن در بیرونی به آن وارد شوی، و این پایان مراسم باشد؛ جایی که مسافر خسته بتواند بدون سفرهای اضافی شستوشو کند، تناول کند، گفتوگو کند و بخُسبد؛ سرپناهی که با رسیدن به آن در شبی توفانی شادمان شوید، حاوی تمامی اثاث یک خانه و بدون هر چیزی که خانهداری بخواهد؛ مکانی که بتوانی همه گنجهای اقامتگاه را در یک نگاه ببینی؛ هرچه را که انسانی استفاده میکند بر آویز خود آویخته باشد؛ همزمان آشپزخانه، پستو، میهمانخانه، اتاق خواب، انبار و اتاق زیر شیروانی.
صفحه 377