کتاب جسدهای شیشه ای
نویسنده: مسعود کیمیایی
با چشمهای بسته غذا را آرام خورد، با دستش عقب لیوان آب در سینی گشت؛ لیوان آب را برداشت و خورد. صدای آب در گلویش شیشهای بود. لیوان را در سینی گذاشت. گلولهی دردی درشت را با آه از سینهاش بیرون داد و چشمهایش را باز کرد. دید همه دارند نگاهش میکنند و با لبخند عزا دارند.
رضا نامی در کنار دیوارهای باغ شروع به راه رفتن کرد. دلواپس سروش بود. میدانست که به سادگی حل نخواهد شد. دلواپسی بسیار داشت. خیانتکاری که کنار خانواده میچرخد... میدانست میرزا برای آدمهای شریف و کاردان و تحصیلکرده پست و مقام میسازد و همین او را در دید مخالفانش میگذاشت.
در روزهای بعد که برای هم بارها این دو موضوع را صحبت کردند و لذت بردند و خندیدند و در پنهان گریه کردند، دانستند لحظهای که چشمبند طاهر را در باغ از چشمهایش باز کردند، لحظهای بود که میرزا به قلبش شلیک کرده بود.
صفحه 302
- نام کتاب: جسدهای شیشه ای
- ناشر : اختران
- تعداد صفحات: 771
- شابک: 9789647514743
- شماره چاپ: 4
- سال چاپ: 1399
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
توصیه می شه بخرید و مطالعه کنید
انتظاراتم را برآورده نکرد
کتاب جذابیه
خیلی جذابه. پیشنهاد می کنم حتما حتما بخرید
خوب و خواندنی
داستان بسیار گیرایی دارد
فضای کتاب که تهران قدیم به تصویر کشیده خیلی دوست داشتنی و جذابه
همیشه مسعود کیمیایی را با آثار سینمایی اش میشناختم ولی بعد از خواندن این کتاب به نتیجه رسیدم که در نویسندگی هم بسیار توانمند هستند
تک تک جملات این کتاب را باید مثل قهوه مزه مزه کرد
مطالب پیشنهادی
قلمی که از تبعید مینوشت
دوبراوکا اوگرشیچ: مروری بر زندگی و آثار
گرگی در پوست گوسفند
مروری بر کتاب در برابر استبداد اثر تیموتی اسنایدر
ترس را بترسان!
معرفی کتاب کودک ترسهای من نوشتهی ایزابل فیلیوزت
کتاب های پیشنهادی
بسیار عالی