«گفتم: من دیگر تحمل ندارم. خسته شده‌ام. خیلی هم خوشحال می‌شوم که تلافی کنم، به شرطی که ضررش متوجه خودم نشود. اما خیانت و خشونت به نیزه دوسر می‌ماند. کسی که مرتکب خیانت و خشونت بشود به خودش هم آسیب می‌رساند، شاید حتی بیشتر از حریف.

«هیندلی با صدای بلند گفت: خیانت و خشونت مزد خیانت و خشونت است! خانم هیتکلیف، من از شما می‌خواهم هیچ کاری نکنید. فقط بنشینید و چیزی نگویید. خب، بگویید ببینم می‌توانید یا نه؟ مطمئنم که شما هم به اندازه من خوشحال می‌شوید اگر وجود نحس این دیو به درک واصل بشود.

صفحه 228

مروری بر کتاب بلندی‌های بادگیر نوشته‌ی امیلی برونته