کتاب سوژه لاکانی
کتاب سوژه لاکانی
جلسه روانکاوی همیشه با بیگانگی و جداسازی همراه است، زیرا روانکاویشونده که میکوشد منسجم سخن بگوید، بهعبارت دیگر به شیوهای سخن بگوید که از نظر روانکاو «معقول باشد»، خود را بیگانه میسازد. او اینجا روانکاو را کانون کل معنا تلقی میکند، آن دیگری که معنای تمام گفتهها را میداند. روانکاویشونده در تلاش برای معقول بودن پشت واژههایی که میگوید میلغزد و محو میشود. به دلیل ماهیت زبان، این واژهها همواره و به نحو اجتنابناپذیری کمتر یا بیشتر از آن چیزی میگویند که روانکاویشونده آگاهانه با انتخاب آنها قصد گفتنشان را دارد. معنا همواره مبهم، چندوجهی و در حال افشای چیزی است که شخص میخواهد پنهان بماند و چیزی را پنهان میکند که شخص قصد دارد بیان کند.
صفحه ۱۴۳