
کتاب داستان من: استیون جرارد
خشم و همبستگی هواداران قدیمی ویمبلدون را در مخالفت با تغییر نام و هویت تیمشان میشناختم و درک میکردم. دوباره ایافسی ویمبلدون را راهاندازی کرده بودند و از پایینترین سطح لیگ کشور شروع کردند و آهسته و پیوسته پیش آمده بودند و حالا تیمی در سطح لیگ بودند و در دسته چهارم بازی میکردند.
در کنار داستان تاثیرگذارشان، مهاجم محبوبی به نام آدبایو آکینفنوا داشتند. «هیولا» به عنوان «قویترین مرد فوتبال انگلیس» هم شناخته میشد. طرفدار لیورپول بود و مشخص شد که من بازیکن محبوبش هستم. اما این باعث نشد که مرد غولپیکر، که به شکل تعجبآوری سبک میدوید گل مساوی را در دقیقه 36 وارد دروازهمان نکند. زمانی جلو افتاده بودیم که بعد از عبور از دو مدافع چِقِر لیگ دویی با ضربه سر گلزنی کرده بودم. با این گل به همه نشان دادم مانند گذشته به تیم متعهد هستم.
صفحه 342



عشق میتواند انسان را به دروغهای بزرگی وادار کند
مروری بر نمایشنامهی نوای اسرارآمیز نوشتهی اریک امانوئل اشمیت

مِن باب راوی انسانهای عاصی و سادهدل
معرفی کتاب درسگفتارهایی دربارهی داستایفسکی نوشتهی جوزف فرانک

مبارزهی سرسختانهی طبیعت با فناوری
درباره کتاب ربات جنگلی (The Wild Robot) اثر پیتر براون