کتاب ترانه های اشک و آفتاب (8 جلدی با قاب)
نویسنده: احمد شاملو
دیریست تا سوزِ غریبِ مهاجم پا سست کرده است،
و اکنون یال بلندی یابویی تنها
که در خلنگ زارِ تیره
به فریادِ مرغی تنها گوش میجُنباند
جز از نسیمِ مهربانِ ولایت آشفته نمی شود.
صفحه 37
مطالب پیشنهادی
«نمیدانم چرا اما این دستمال را هیچوقت به خانه نبرده بود»
بخشی از کتاب «موزه معصومیت» اثر اورهان پاموک
مثل خون در رگهای من
کتاب مثل خون در رگهای من نوشته احمد شاملو
از ترجمهی اتفاقی یک کتاب، تا زندگی یک مترجم حرفهای
گلی امامی: مروری بر زندگی و آثار
کتاب های پیشنهادی