کتاب بار هستی | نشر قطره
کتاب بار هستی | نشر قطره
2 عدد
جراح بودن، یعنی شکافتن سطح پوست و گوشت و دیدن آنچه در بدن پنهان است. شاید این اشتیاق توما را برای دیدن آنچه در آنسو میگذشت- فراسوی «ضروری است!»- برانگیخته بود، به عبارت دیگر: میخواسته ببیند، وقتی انسان خود را از آنچه وظیفه و رسالت خود میپنداشته، آزاد کند، دیگر از زندگی چه باقی میماند.
با این همه، وقتی خود را به مدیره مودب موسسه شیشهپاککنی پراگ معرفی کرد، ناگهان واقعیت تصمیمی را که گرفته بود، احساس نمود و دچار هول و هراس شد. اما وقتی (تقریبا در پایان یک هفته) به حالت غریب و حیرتآور زندگی جدیدش عادت کرد، ناگهان دریافت که تعطیلاتی طولانی را آغاز میکند.
صفحه 222