کتاب چنین گفت زرتشت | نشر جامی,مصدق

نویسنده: فریدریش نیچه

بال‌زنان در آسمانِ آینده، تا دوردست‌ها پرواز کردم. چون به پیرامونم نگریستم، لرزه بر جانم فتاد و بیمناک شدم و هیچ همروزگاری جز زمان ندیدم. شتابان بازگشتم تا اینکه، ای مردمان امروزین، به شما رسیدم و در سرزمین فرهنگ، در میان شما فرو آمدم و نخستین نگاه‌های خود را با نیتی راستین به شا افکندم. آری با دلی مشتاق به سوی شما آمدم.

نمی‌دانم به‌رغم آن همه بیمناکی از چه می‌خندیدم و چشمانم پیش از این هرگز رنگهایی چنین شگرف ندیده بودند.

در حالی که پای و دلم می‌لرزید هماره خندان بودم. با خود گفتم: «چه‌بسا اینجا باشد خُمِ رنگرزی».

صفحه 154

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب چنین گفت زرتشت | نشر جامی,مصدق

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

آرش کمانگیر

معرفی کوتاه کتاب آرش کمانگیر، شاعر سیاوش کسرایی

در باب تجربه‌ی سوگ در کودکان

مروری بر کتاب مامان دلم برایت تنگ شده نوشته‌ی ربکا کاب

نوبل ادبیات ۱۹۰۳

بیورنستی یرنه بیورنسون، برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۳

کتاب های پیشنهادی