کتاب نامه هایی به آنا
نویسنده: حسین پناهی
خواهر جنون
آذرخش روشن می کند دره های حاشیه کوه را
در خیال به لحظه هایی!
خیلی نیستم
آنی می آییم و باز دوباره خیلی نیستیم
و این خیلی زمان است!
لاهوت است!
ناسوت است!
و آن ما حتی فرصت خوب دیدن به ما نمی دهد!
ما هیچ گاه همدیگر را به تامل نمی نگریم
زیرا مجال نیست!
صفحه 36
مطالب پیشنهادی
ویرانشهر اورول یا واقعیت امروز؟
مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشتهی جورج اورول
جزیرهی آقا فیله
مروری بر کتاب کودک جزیرهی آقا فیله نوشتهی لئو تیمرز
مسخ تقصیر
مروری بر کتاب مسخ نوشتهی فرانتس کافکا
کتاب های پیشنهادی