کتاب میراث

نویسنده: احمد شاملو

عروسی می‌بایست یک سال پیش صورت گرفته باشد، اما مرگ ناگهانی پدرم به همش زده بود. – حالا یک سال و پانزده بیست روز از مرگ پدرم می‌گذشت.

دو هفته پیش، آخرهای شبی که غروبش مراسم سال پدرم برگزار شد، مادر داماد که اسما آمده بود در مراسم سال آقا خشتک‌درانی بکند، اما در حقیقت آمده بود قال عروسی پسر ننرش را بکند، زیر پای مادرم نشست که: «زیادیشم خوبیت نداره خانم جون. آخه ماشالله هزار ماشالله پسر جوون داری!» - آن وقت به اصرار و با هزار من بمیرم تو بمیری مادر و خواهرهایم را از سیاه درآورد، برای‌شان بلیت گرفت، و همه‌شان با قطار راه افتادند رفتند گرگان که عروسی خواهرم را رو به راه کنند.

نمی‌دانم از کدام‌شان شنیدم (خاله جان یا یکی دیگر) که مادر داماد گفته بود: «بیشتر از این خدارو خوش نمیاد یه پسر و دختر عقد کرده رو معطل کنین. اصلا، از گناهش گذشته، خوبیت هم نداره: لاغر و لاجون می‌شن، خانوم. اصلا یه وقت دیدی خدا نخواسته ناخوشی‌یی چیزی گرفتن!»


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب میراث

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: میراث
  • ناشر : نگاه
  • تعداد صفحات: 151
  • شابک: 9789643516055
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1394
  • نوع جلد: گالینگور
  • دسته بندی: فیلمنامه
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

حتی اگر شما...

بخشی از کتاب «اعترافات» اثر ژان ژاک روسو

از زخم قلب...

برگرفته از کتاب "از زخم قلب..."

عشق اسطوره‌ای آقای شاعر

احمد شاملو: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی