کتاب قدرت و جلال

نویسنده: گراهام گرین

ساعت چند بود؟ چند ساعت از دمیدن روشنایی گذشته بود؟ گفتنش امکان نداشت. با این همه، به فرض که خیلی زود نباشد – باید ساعت حدود شش هفت باشد... حالا می‌فهمید که چه قدر به این دخترک امید بسته است. دخترک تنها کسی بود که می‌توانست بی‌آن‌که خود را به خطر بیندازد به او کمک کند. اگر در عرض چند روز آینده نمی‌توانست از کوه‌ها رد شود، در دام پلیس می‌افتاد – شاید هم خود را دستی‌دستی تسلیم پلیس می‌کرد، زیرا چه‌طور می‌توانست بی‌آن‌که کسی جرات کند به او غذا یا سرپناهی بدهد از این همه باران جان به در ببرد؟ اگر هفته‌ی پیش در پاسگاه پلیس او را شناخته بودند، کار بهتر و سریع‌تر فیصله پیدا می‌کرد، دردسرش هم خیلی کمتر بود. در این حال صدایی به گوشش خورد، همچون امیدی بود که محتاطانه و نامطمئن به سوی او بازمی‌گشت: صدای پنجول و ناله بود. این همان است که از فرا رسیدن سپیده‌دم انتظار می‌رود، صدای زندگی. او – با حالتی گرسنه و مشتاق – در آستانه‌ی در منتظر آن ایستاد.

افزودن به پاکت خرید 190,000 تومان

کتاب قدرت و جلال

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

صداقتِ به زنجیرکشیده

مروری بر نمایشنامه‌ی شاه‌لیر نوشته‌ی ویلیام شکسپیر

سکوت خود را به تو تقدیم می‌کنم

معرفی کتاب سکوت خود را به تو تقدیم می‌کنم، آخرین کتاب ماریو بارگاس یوسا

مغزی که همه چیز را می‌فهمد

مروری بر کتاب مغز پویا نوشته‌ی دیوید ایگلمن

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 190,000 تومان