کتاب نان سال های جوانی

نویسنده: هاینریش بل

من و او به کمک هم به پدرش خیانت کرده بودیم، آن هم به شکلی زیرکانه و پرمنفعت؛ مثل زمانی که اجاق برقی را کش رفته بودم. پول بیشتر و بهتری به‌دست می‌آوردیم، اگر قطعات آهن‌پاره را با کمک گروهی از کارگران به فروش می‌رساندیم، اگر وسایل و قطعاتی را که چیزی به ویران شدن و از بین رفتنشان نمانده بود، اوراق می‌کردیم؛ بعضی از اتاق‌ها که تنها با نردبان‌های بلند به آن‌ها راه پیدا می‌کردیم کاملا ویران نشده بودند، و ما آشپزخانه‌ها و حمام‌هایی را کشف کردیم که در آن‌ها، اجاق‌ها، آبگرمکن‌ها و پیچ‌ها هنوز کاملا نو بودند، هر قلاب دیواری میناکاری شده، قلاب‌هایی که هنوز به آن‌ها حوله‌های دست آویزان بودند، شیشه‌های دستشویی که روی آنها هنوز رژ لب و ماشین ریش‌تراشی کنار هم قرار داشتند. وآن‌هایی که در آن‌ها هنوز آب بود، و کف صابون به شکل لکه‌های بزرگ، کف آن ته‌نشین شده بود، آب زلال، آبی که عروسک‌های پلاستیکی‌‌ای که بچه‌ها با آنها بازی کرده بودند، در آن شناور بودند، بچه‌هایی که در زیرزمین خفه شده بودند. من در آیینه نگاه کردم، در آیینه‌ای که آخرین بار انسان‌هایی خود را در آن دیده بودند و چند دقیقه بعد به دیار ابدی شتافته بودند، آیینه‌هایی که من از شدت خشم و تنفر چهره‌ی خودم را در آن با چکش تکه‌تکه کردم. ذرات نقره‌ای، روی رژ لب و ماشین ریش‌تراشی ریخت، چوب پنبه‌ی راه آب‌وان را بیرون کشیدم، آب در چهار طبقه جاری شد و عروسک‌های پلاستیکی بچه‌ها کم‌کم روی کف گچی وان حمام آرام گرفتند. 

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب نان سال های جوانی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قسم به زیتون، قسم به انجیر

نگاهی به کتاب مردی که گورش گم شد از حافظ خیاوی

‏به او زندگی بخشید!

مروری کوتاه بر کتابی با دغدغه­‌های انسانی به نام آخرین روز یک محکوم

دیگر چگونه یک نفر به رقص بر خواهد خاست؟

مروری بر کتاب آبروی ازدست‌رفته کاترینا بلوم نوشته‌ی هاینریش بل

کتاب های پیشنهادی