
کتاب شب پره ها
کاوه_ می خواد ازت الگو ورداره واسه آینده خودش! اما اقا بهراد این کار تجربه می خواد! آقا رضا لطفا شمام شروع به نطق و خطابه نفرمایین که همچین میزنم تو دهنتون که احتیاج به ایمپلنت پیدا کنید! ولمون کن بابا! یه شب اومدیم دلمون وا شه ! اینه مرتیکه دزد ! دوست دختر اون دزد! خودش میخواد بشه دزد! انگار فقط سالمتون منم!
<<بعد یکم فکر کرد و همون جور که منو رضا می خندیدیم گفت>>
_ سالمی که من باشم وای به حال خرابش!
صفحه 346


فوق العاده قشنگ بود با رمان هاش میشه مسیر زندگی و پیدا کرد


به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح

از برزخ آشویتس تا گریزگاه معنا
مروری بر کتاب انسان در جستوجوی معنا نوشتهی ویکتور فرانکل

نگران من نباش! من از عهدهی همه چیز برمیآیم
معرفی کتاب سهگانهی پیپی جوراب بلند نوشتهی آسترید لیندگرن
فوق العاده قشنگ بود با رمان هاش میشه مسیر زندگی و پیدا کرد