مجله سخن سیاووشان شماره ۱۳
مجله سخن سیاووشان شماره ۱۳
ملتقای هگل و کییرکگورا
معمولا به هنگام خواندن متون فلسفی، اصل بر محتوای این متنهاست و نه فرم آن. فرم اثر فلسفی دقیقا چیست؟ چون وقتی مشخصا در مورد ادبیات صحبت میکنیم بر اساس ژانربندیها قضاوت میکنیم یعنی مثلا پرداختن به این امر که فلان اثر ادبی در چارچوب کدام ژانر تولید شده، از قواعد کدام ژانر پیروی میکند یا با قواعد کدام ژانر درگیر میشود؟ بخشی از نوآوریهای این حوزه به خاطر رابطهایست که با ژانری که در چارچوب آن نوشته شده برقرار میکند. در فلسفه معمولاً بحث بر سر این است که فیلسوف چه میگوید. ایدههای اصلیاش کدامند. این سوالی است که چه برای کسانی که تاریخ فلسفه میخوانند چه متون فلسفی مطرح میشود. هگل از طریق نوشتن یا موضع گرفتنش این پیش فرض که فرم در فلسفه فرعی است یا ارتباطی ماهوی با اصل ایدههای فلسفی ندارد را زیر سوال میبرد.
صالح نجفی