مجله تجربه شماره ۲ (دوره جدید)
شعر شفیعی کدکنی بازتابندهی فهم عارفانه و اخلاقی او از جهان هستی و تلاش برای بازآفرینی ظرفیت فرهنگ ایرانی است، از این روست که هم بر دل مینشیند و هم ذهن و زبان را به تکاپو وا میدارد. در حقیقت شعر او به مثابه یک «رسانهی فرهنگی» در فرایندهای مختلف ارتباطی جامعـه ی کنونی عمل میکند. شفیعی در شعر بـه دنـبال بازخوانی و بازیابی «ساختار ساختارهایی» است که به فرهنگ و تمدن ایرانی در همهی لایهها و پهنهها قدرت زایندگی داده است. به نظر او آنچه این فرهنگ و ساختار کلان آن را در دوران کهن برجستگی ویژه بخشیده است، «آزادی خرد» است که متاسفانه در دوران ما جای خود را به «حجیت ظن» داده و «گزارههای گمانی» را به جای «گزاره های منطقی» نشانده است. این دغدغهی شفیعی رامیتوان در گفتار متأملانه و منش معنادارش به خوبی دریافت؛ حافظهی بی بدیل، زبان نافذ، نگاه مهربانانه و رفتار فروتنانهاش منظومهای ارتباطی شکل میدهد که پیام نهایی آن خردورزی و درس آموزی از فرازها و فرودهای تاریخی است. در برابر شفیعی که می نشینی قدرت گفت وگو و ورود به جهانهای دانشی و تجربی او راه و این هنر گفت وگویی اوسـت که از شنونده ی سخن خود، گویندهای حقیقت جو میسازد و هر شنیده و دیدهی تاریخی را به سبب و سندی برای بازشناسی زمینههای ازدست رفتهی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی تبدیل میکند.