مجله آزما (۱۵۲)
مجله آزما (۱۵۲)
قدم زدن با اندیشههای کسل
ساعت نزدیک پنج بعدازظهر است که به کافه افست میرسم، قبل از چهارراه ولیعصر از لای در نیمه باز یواشکی سرک میکشم تا داخل حیاط را دید بزنم، چند نفری با ماسکهای نیم بند در حیاط کافه نشستهاند، ورودی کافه خلوت است، دلم میخواهد بیخیال دلهرههایم بشوم و بروم توی حیاط و پشت یک میز دو نفره بنشینم و با خونسردی یک فنجان قهوه را مزهمزه کنم، اما ترس قویتر از من است. ترس از کرونا دل از افست میکنم و پیاده راه میافتم. قصد دارم پیاده به سمت انقلاب گز کنم، شاید افسردگی و دلمردگی عصر چهارشنبه رهایم کند، قبل از اینکه از پل کالج بگذرم، گوشی را از جیب کناری کیفم درمیآورم و در یکی از کانالهای تلگرام آخرین اخبار رقابت انتخاباتی ترامپ و بایدن را میخوانم، هنوز بایدن جلوتر است و ترامپ در پی او با فاصله میآید، اما حسی به من میگوید برندهی این کارزار ترامپ است.
صفحه ۲۰