مجله کرگدن (۱۱۰)
مجله کرگدن (۱۱۰)
پیش از کشف راز عقربههای ساعت، روزی وارد ساعتفروشی شدیم و اولین ساعت مچی زندگیمان را انتخاب کردیم. چه زمانی به اهمیت ساعت پی برده بودیم؟ شاید آن روز که پدربزرگ ساعت جیبی طلایی زنجیردار را از توی جیب جلیقهاش بیرون آورد و گفت: «آخ! دیر شد. باید بروم.» آن روز فهمیدیم ساعت آنقدر قدرتمند است که میتواند به پدربزرگمان که کسی روی حرفش حرف نمیزد، بگوید «باید بروی!» شاید هم شبی به اهمیتش پی بردیم که پدر پیچ ریز ساعت مچیاش را چند بار چرخاند و گفت: «ساعت را هر شب باید کوک کرد وگرنه میخوابد.» حتما ساعت موجود مهمی بود که حتی وقتی تمام مردم در خواب بودند باید کار میکرد.
صفحه ۲۱