مجله کرگدن شماره ۱۲۹
مجله کرگدن شماره ۱۲۹
بهشت زهرا برای اهالی تهران چیزی بیش از گورستان است. از من بپرسید میگویم از انقلاب به این طرف بود که بهشت زهرا قد کشید و ارتفاع گرفت و تبدیل به «ادبیات» شد. درباره تعبیر ادبیات بیشتر توضیح میدهم اما فعلا برای اینکه جملهام را به سرانجام برسانم لازم است بگویم که بهدلیل حضور شهدای انقلاب، بهخصوص بعد از هفده شهریور تبدیل به پایگاهی شد که انقلابیون میتوانستند از آن نیرو بگیرند و انگیزههایشان را برای تداوم انقلاب تقویت کنند. اینکه بگوییم بهشت زهرا آینه تاریخ نیمقرن گذشته است و همه حوادث و سوانح از انقلاب به این طرف را بازتاب میدهد، حرفی نیست که محتاج استدلال باشد. کافی است در قطعات و خیابانهای عریض بزرگترین آرامستان جهان بچرخید تا روزهای پرحادثه انقلاب و جنگ و سیاست مقابل دیدگانتان ورق بخورد. حتی اگر مانیومنتها و آثار هنری، اجتماعی، عقیدتی بهشت زهرا را از جلو چشم بردارند و اسمی از روزهای تاریخی نبرند، باز هم هر زائری که در میان قبور بگردد، خیلی زود متوجه اوج و فرودهای شب عملیات و موشکباران و کشتار حجاج و ترورهای خیابانی و انفجارهای سیاسی و حتی سیل و زلزله و کرونا و بلایای ارضی و سماوی میشود. قبرها با ما حرف میزنند و اگر حجابهای دنیادوستی گوشهامان را سفت و سخت نکرده باشند و پنبه خودخواهی روزنههای سامعه را کور نکرده باشد، بهوضوح میشنویم که در پنجاه سال گذشته چه بر سر ما و ایران عزیز ما رفته است. بهشت زهرا آینه تهران نیست بلکه آینه ایران است. لفظ آینه میترسم راهزنی کند و مرا از مقصودم دور سازد. تعبير صریحتر و رساترش این است که بهشت زهرا خود متناظر معکوس کشور است. یادداشت سردبیر