مجله کارخانه ضمیمه ادبی مجله طبل شماره ۲
ده دقیقه
رخشان باور داشت گناهی وجود ندارد مگر این که زنی مرتکباش شده باشد، شاید به همین دلیل زندگی برایش شبیه دومینو عمل میکرد همیشه این طور بود، با سقوط اول به ویرانی کامل میرسید، فرو میریخت و بعد مجبور میشد دوباره از نو بسازد. از کودکی تا جوانی تا امروزی که سی و پنج سالش شده بود بارها با یک خطا تا تهاش را دیده بود و تاوان پس داده و درمانده افتاده بود به جان خودش تا روزگارش را سر و سامان بدهد. به سلیقهی مردم عام زیبا بود اما در نظر خودش دلبریهای زنانهاش بر زیباییاش میچربید با این وجود وقتی در موقعیتهای دلبرانه قرار میگرفت معمولا خودش را خطا کار مییافت. وانمود میکرد خطایی نکرده، اما بعد انگار گناه کبیرهی زن بودنش یقهاش را میگرفت و خودش را متهم اول تمام ماجراهای عاشقانهی زندگیاش میدید. وقتی که در خانهی پدرشوهرش در بیرجند بازداشت شد. اولین و قطعیترین چیزی که به زبان آورد این بود که من بیگناهم، اما در همان سمند نیروی انتظامی دایرهی پلیس جنایی خراسان جنوبی در درونش حس گناهکار بودن داشت.
- نام مجله: مجله کارخانه ضمیمه ادبی مجله طبل شماره ۲
- تعداد صفحات: 227
- شماره: 2
- سال انتشار: 1402
- ماه انتشار: فروردین
- دوره نشر: ماهنامه
- فصل انتشار: بهار
- ناشر: طبل
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی