مجله رخ نگار شماره ۲
مجله رخ نگار شماره ۲
خوانش اشتراوس از افلاطون
در سنت فلسفی غرب، فهم مسلط از دیالوگهای افلاطونی، بر مرکزیت تئوری «مثل» و جاودانگی نفس انگشت تاکید مینهد، اشتراوس دریافت که هر دو نظریه، به طرز غریبی در تلخیص فارابی از « فلسفهی افلاطون» غایباند. در عوض؛ فارابی تنش میان فلسفه و « قانون» را (که شامل دین و سیاست، نزد یهودیان، مسلمانان و یونانیان باستان میشد) کانون اندیشهی افلاطون میدانست. اشتراوس پس از خواندن فارایی، با فهمی جدید به افلاطون بازگشت و شیوهی نوینی از خوانش دیالوگها را که مبتنی بر این تنش بود ارائه نمود، شیوهای از خوانش که به اندیشهی افلاطون نیرو و ارتباطی مجدد میبخشید.
کاترین زوکرت مترجم: علی رزاقی