کتاب ۱۹۸۴ | نشر چشمه
کتاب ۱۹۸۴ | نشر چشمه
1 عدد
جنگ، همانطور که خواهیم دید، نه فقط نابودی ضروری را محقق میسازد، از جنبهی روان شناختی نیز به این اقدام مقبولیت میبخشد. علیالاصول، بسیار آسان میتوان با ساختن معابد و اهرام، با حفر چاهها و پُر کردن مجددشان، یا حتی با تولید کالاها به میزان گسترده و سپس سوزاندنشان، مازاد کار انسانی را هدر داد. اما این عمل صرفاً بنیان اقتصادی برای جامعهای مبتنی بر سلسلهمراتب فراهم میآورَد اما هرگز مبنایی عاطفی به آن نمیبخشد. پایبندی تودهها به اخلاقیات، تا زمانی که در آرامش سرشان به کار گرم باشد، اسباب نگرانی نیست؛ آنچه مایهی دغدغه است اخلاقیاتِ خود حزب است. از حقیرترین عضو حزب انتظار میرود که لایق، زحمتکش و حتی در عرصهای محدود باهوش باشد، اما، علاوهبر اینها، ضروری است زودباور و متعصبی نادان باشد که حالات روحي غالبش عبارتاند از ترس، نفرت، چاپلوسی و پیروزمنشی عیاشانه. به عبارت دیگر، لازم است روحیهای داشته باشد متناسب با وضعیت جنگی. اصلاً مهم نیست آیا واقعاً جنگی در حال وقوع است یا نه، و از آنجایی که هیچ پیروزی قطعی و تعیینکنندهای قابل حصول نیست، ابداً اهمیت ندارد جنگ خوب پیش میرود یا بد. ضروری است وضعیت جنگی وجود داشته باشد، همین و بس. دو نیم کردن ادراک که حزب از اعضایش میطلبد، و در فضای جنگ آسانتر قابل حصول است، اکنون فراگیر شده، اما هر چه مرتبهی فرد بالاتر باشد این دوپارگی بارزتر میشود.
صفحه ۲۲۵