کتاب یادداشت های یک دیوانه
کتاب یادداشت های یک دیوانه
2 عدد
در اینجا منشی از خواندن باز ایستاد تا دوباره دماغش را پاک کند. قاضی با تحسین فراوان بازوهایش را به هم گره کرد و زیر لب با خودش زمزمه کرد: «چه قلمی! خدایا، چه قلم جانداری این مرد دارد!» ایوان ایوانوویچ از منشی خواست که به خواندن ادامه دهد و تاراس تیخونوویچ ادامه داد:
شخص مذکور، ایوان دووگوچخون، فرزند نیکیفور، زمانی که اینجانب با حسن نیت به نزدش رفته بودم، در حضور جمع لقب بسیار اهانت بار و ننگ آور «غاز» را به من داد، در حالی که بر همه اهالی میرگورود آشکار است که هرگز نام این حیوان منفور بر من نهاده نشده است و در آینده نیز قصد چنین تغییر نامی ندارم.
صفحه215