کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک
کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک
1 عدد
میپرسد: «تیراژتان چند تاست؟»
میگویم: «چه کار داری؟ هزار و پانصدتا.»
...
میگوید: «فکر میکنی از این به قول تو هزار و پانصد شماره چندتاش واقعاً خونده میشه؟»
میگویم: «نمیدانم. حرفت را بزن!»
میگوید: «حداکثر صدتاش! حالا از این صدتا، فکر میکنی چند نفر ممکنه شعر خالاتیان را بخوانند؟» و خودش جواب میدهد: «ده نفر. حالا از این ده نفر، غیر از خود خالاتیان، چند نفر میدانند املای فلان کلمه چطوریه؟»
میگویم: «دو سه نفر.»
ادامه میدهد: «و از این دو سه نفر آنقدر دقیق میخوانند که متوجه این اشتباه بشوند؟» و خودش جواب میدهد: «حداکثر یک نفر.»
بعد از جایش بلند میشود و رو به من با حالتی نمایشی میگوید: «گور پدر این یه نفر! بابا جان چرا خودت را حرص میدهی؟»
میگویم: «اگر برسم به «گور پدر این یه نفر»، دیگه کار نمیکنم. من طوری کار میکنم که انگار یک میلیون خواننده دارم.»
پشت جلد