کتاب یادداشت های دایناسور
کتاب یادداشت های دایناسور
در یادداشتهای دایناسور (۱۹۹۴) شخصیتها با قطع ارتباط از واقعیت بیرونی شناخته میشوند و غربت و از خودبیگانگیشان سخريه و تناقضنمایی تلخی را تشکیل میدهد. گویی روایت روانشناسی جامعهای است که مدرنیته همهی ارزشهای آن را فروپاشیده و جز سرگشتگی چیزی باقی نگذاشته است. بیسبب نیست که عدهای مونس الرزاز را مورخ آگاهی انشقاقیافتهی منبعث از شکستها و ناملایمات زیستی انسان عرب در قرن بیستم میدانند؛ روایتی که نشان از نگاه متفاوت و فرهنگ انتقادی نویسنده و فرارَوی از مسائل بستهی قومی و بومی به سوی کلیتی عام و انسانی است.
مونس الرزاز زندگی کوتاه خود را صرف نوشتن یازده رمان و دو مجموعهداستان کوتاه و چند ترجمه و مقاله کرده است. از رمانهای اوست: زندگان در بحرالميت، اعترافات صداخفهکن، وقتی خوابها بیدار میشوند، سرگشتگی اعراب در آسمانخراشهای سراب، ماهعسل: حکایت مردی که پیش از مرگ زندگیاش تمام شده بود، جمعه القفاری، دو کلاه برای یک سر، و یادداشتهای دایناسور.
صفحه ۷