کتاب چوب زیر بغل | دو ضرب در دو مساوی با بی نهایت
کتاب چوب زیر بغل | دو ضرب در دو مساوی با بی نهایت
2 عدد
پرسش این است :
ما به گذشته چسبیده ایم یا گذشته به ما ؟
و آن را سپر کنیم در برابر امروزمان؟
یا متکی بر آن، در برابرش بایستیم و خود باشیم ؟
و دختر جواب مسأله است.
او با پهلوان در رؤیاهای شیرین به پروازها رفته است.
پس، پهلوان، پیراسته از ظواهر پهلوانی،
دختر را بجای یکی از چوب زیر بغل هایش
در زاویه زیر بازو میگیرد و با هم رو به آینده می روند.
چوب زیر بغل بسی بیش از این ها می پرسد.
و
دو ضرب در دو که مساوی چهار نیست ....
و مساوی !!! بی نهایت است،
ظاهرا روایتی ست روزمره از تقلب یومیه و
زورورزی با مصاحبه گران مطبوعاتی،
اما باطناً چرخشت دیگری ست از فرسی.