کتاب پرنده به پرنده
کتاب پرنده به پرنده
1 عدد
باری جان کلام آن است که اگر دلتان میخواهد بنویسید، باید دست به کار شوید، اما اگر از همان ابتدا کوششی در جهت غلبه بر کمالگراییتان نکنید احتمالاً نخواهید توانست خیلی دور بروید. شما درصدد برمیآیید داستانی را که اینطور یا آنطور است تعریف کنید، درصدد برمیآیید حقیقتی را که با همه وجودتان آن را احساس کردهاید بیان کنید، همۀ اینها به این دلیل که چیزی شما را به انجام چنین کاری فرامیخواند. نحوهای که آن چیز شما را فرامیخواند شبیه انگشت اشارهکنندهی دود است، دودی که در کارتونها از کلوچهی شکمپُرِ در حال سرد شدن در کنار هِرهی پنجره به هوا بلند میشود، از زیر درها سر میخورد و وارد سوراخهای موش یا سوراخهای بینی مرد یا زنی که در صندلی راحتیاش تخت خوابیده میشود. بعد دود خوشبو انگشتش را کج میکند و موش یا زن یا مرد بلند میشود و در حالیکه سرش را بالا گرفته است و مدام بو میکشد به دنبال دود خوشبو روان می شود. اما بعضی روزها دود ضعیف و کمجان است و شما مجبورید با بو کشیدنِ مدام همهی تلاش خودتان را بکنید که آن را دنبال کنید با این حال، حتی در آن روزها هم ممکن است ملتفت شوید که پشتکار و مداومت چه حال خوبی دارد و روز بعد بو ممکن است قویتر به نظر برسد یا ممکن است فقط اینطور باشد که شما رفتهرفته نوعی سرسختی و کلهشقی خاموش را در خود پرورده باشید. این به غایت باارزش است. در حالی که از آن طرف کمالگرایی فقط شما را دیوانه خواهد کرد. ممکن است در پایان روز معلوم شود که کار روزانهتان خراباندرخراب بوده است. خب که چه؟ ونهگات گفته است، «موقع نوشتن، احساسم شبیه احساس مردی بیدست و بیپاست که مداد شمعیای در دهان دارد.» پس آستینها را بالا بزنید و خطخطی های بزرگ و اشتباهات بزرگ بکنید از انبوهی کاغذ استفاده کنید و تمامش کنید. کمالگرایی شکل صُلب و کِنِسی از آرمانگرایی است. درحالی که خرابکاریها دوست حقیقی هنرمند هستند. چیزی که آدم بزرگها وقتی کودک بودیم فراموش میکردند به ما بگویند (دلیلش را نمیدانم، اما مطمئنم که عمدی در کارشان نبود) آن است که ما برای آنکه بفهمیم که هستیم و چرا اینجاییم ـ و، متوسعاً برای آنکه بفهمیم قرار است چه بنویسیم ـ اول لازم است که انواع و اقسام خراب کاری ها را بکنیم.
صفحه ۶۶
مروری بر کتاب پرنده به پرنده نوشته آن لاموت را در آوانگارد بخوانید.