![روی جلد کتاب پرسه های شبانه روی جلد کتاب پرسه های شبانه](https://www.avangard.ir/uploads/product_photo/1/74-6882e3ccf70594bdb03db0ffe0f401de-l.jpg)
کتاب پرسه های شبانه
من قرارملاقاتهای کمی را در دفترچهی سیاه رنگم یادداشت می کردم . هربار فکر میکردم اگر مکان و زمان را یادداشت کنم، هیچکس نخواهد آمد. نباید هیچ وقت به آینده اطمینان کرد. همان طورکه پل شاستانیه میگفت من سربه زیر بودم . فکر میکردم که زندگی مخفیانه و نامشروعی دارم و در این نوع زندگی نباید هیچ ردی برجای گذاشت نباید هیچ برنامهی زمانی را مشخصاً یادداشت کرد. برخلاف همهی این اظهارات در صفحهای از دفترچهام میخوانم:
«سه شنبه، آقاموری، هفت بعد از ظهر، سانسیه.»
این یعنی هیچ اهمیتی به آن قرار ملاقات نمیدادم که این قدر واضح آن را روی صفحهای نوشتهام.
صفحه ۶۹
![پشت جلد کتاب پرسه های شبانه پشت جلد کتاب پرسه های شبانه](https://www.avangard.ir/uploads/product_photos_image/6/5344-ec6d720e3aa0858ccbc98325053c34cb-l.jpg)
![روی جلد کتاب پرسه های شبانه روی جلد کتاب پرسه های شبانه](https://www.avangard.ir/uploads/product_photo/1/74-6882e3ccf70594bdb03db0ffe0f401de-l.jpg)