کتاب ویولن دیوانه
کتاب ویولن دیوانه
1 عدد
نمیتوانست نظم آهنگی را که میشنید دنبال کند. اما همین که چشم میبست پنجه دانشجو را بازمیشناخت. حتی آنچه را که آهنگ بیان میکرد میفهمید. دانشجو به مادرخوانده میتاخت و از اینگرید دفاع میکرد. با همان صدایی حرف میزد که زمانی با خانم و آقای بلومگرن حرف زده بود. میگفت «دوای درد اینگرید عشق است. یک دریا عشق. در انتظار این عشق میگدازد. به علت همین اشتیاق سرخورده است که نمیتواند وظیفهای را که به عهده دارد انجام دهد. در انتظار عشق است که خود را وامیگذارد و به عالم رویا میرود. هیچکس نیست که بفهمد اینگرید برای کسی که او را دوست داشته باشد تا چه اندازه آماده کار و تحمل رنج است. برای دلی که او را دوست بدارد، در جواب به پیام عشق تحمل اندوه و بیماری و تحقیر و فقر برایش آسان است. در پاسخ عشق همچون پهلوانی نیرومند و همچون بردهای پرطاقت است.»
اینگرید از آوای ویولن او این چیزها را میشنید و آرامش عمیقی در وجودش برقرار شد. حرفهایی که میشنید حقیقت بود. اگر نامادری او را دوست داشته بود دیده بود که او به چه کارها توانا. اما اینگرید در انتظار عشق تلف شده بود. آری، واقعیت همین بود.
صفحه 68