کتاب هیاهوی زمان | نشر ماهی
کتاب هیاهوی زمان | نشر ماهی
1 عدد
دوباره حواسش رفت به گوش راننده. در غرب، راننده نوعی خدمتکار بود. در اتحاد شوروی، رانندگی یکی از حرفههای آبرومند بود با حقوق مناسب. بعد از جنگ، خیلی از رانندهها مهندسانی بودند با تجربهی نظامی. باید با رانندهات محترمانه رفتار میکردی. هرگز نباید از رانندگیاش یا اوضاع ماشین انتقاد میکردی، چون کمترین اظهارنظری از این دست معمولا باعث میشد ماشین دوهفتهای به دلایلی مرموز بخوابد. باید این واقعیت را هم نادیده میگرفتی که هر وقت به رانندهات احتیاج نداشتی، او احتمالا مشغول کار دیگری بود تا بتواند پول بیشتری درآورد. پس به او احترام میگذاشتی و درستش هم همین بود؛ از بعضی جهات، رانندهات از خود تو مهمتر بود. بودند رانندههایی که به درجهای از موفقیت میرسیدند که خودشان راننده استخدام میکردند. آیا آهنگسازانی هم بودند که آنقدر موفق باشند که دیگران برایشان آهنگ بسازند؟ احتمالا بله. شایعاتی از این دست این طرف و آن طرف به گوش میرسید.
صفحه ۱۴۸
جولین بارنز: شاستاکوویچ قهرمانم است
کتاب هیاهوی زمان اثر جولین بارنز
در جستوجوی هنری اصیل
مروری بر کتاب جامعهشناسی رمان نوشتهی جورج لوکاچ
کاش فلوبر رمان بزرگی از آمریکای معاصر مینوشت
جولین بارنز از رمان اخیرش، لزوم وجود خوانندگان مدرن، علاقهاش به کتابهای عجیب و خیالپردازی با اطلس جغرافیایی میگوید.