
کتاب هندرسون شاه باران
1 عدد
ناگفته نماند که الان قریب صد سال است که ایل و تبار من حال و روز خوشی ندارند و مایة مسخره شدهاند. آن روز هم که تو ساحل نشسته بودم و بطریها را خرد و خمیر میکردم، مردمی که شاهد ماجرا بودند فقط یاد اجداد وزیر و سفیرم نمیافتادند. از این خلوچلها هم یاد میکردند. یکی از این خلوچلها خیال میکرد اصل و نسب شرقی دارد و به همین دلیل درگیر شورش بوکسورها شد. یکی دیگر گیر یک هنرپیشة کلاش ایتالیایی افتاد و مجبور شد ۳۰۰۰۰۰ دلار بسلفد. یکی تو بالون، موقعی که داشت برای جنبش حق رأی زنان تبلیغ میکرد، گرفتار توفان شد. خلاصه تو خاندان ماکلی از این افراد مشنگ و عقبمانده وجود دارد (به قول فرانسویها آنرمال، و اتفاقاً آنرمال لغت بهتری است و معنا را بهتر میرساند). چهل پنجاه سال پیش یکی از افراد خاندان هندرسون، و در واقع یکی از پسرعموهای من، به خاطر زحماتی که در نجات زلزلهزدگان شهر مسینا در سیسیل ایتالیا کشید، مدال كورونا گرفت. این پسرعموی من یک آدم تنبل و بیکاره بود که تو رم میخورد و میخوابید و هیچ کاری نمیکرد.
صفحه ۱۱۳


و بشری که شکننده است
مروری بر زندگی و آثار هان کانگ، برندهی نوبل ادبیات ۲۰۲۴

چند نفر از ما، حقوق کودکان را میداند؟
مروری بر کتاب کودک حق دارم فرهنگ داشته باشم نوشتهی آلن سر

چگونه زنان پیشرو تاریخ ایران را تغییر دادند؟
معرفی کتاب زنان پیشرو (داستانهایی برای دختران ایران) نوشتهی الهام نظری و گلچهره سهراب