کتاب همیشه پای یک مدیر در میان است
کتاب همیشه پای یک مدیر در میان است
«به اتفاق پدرم در سال ۱۹۵۴ روانه ی اروپا و آمریکا شدیم. به اروپا رفتیم و مطالعاتی انجام دادیم و پس از آن هم، به امریکا سفر کردیم که در آنجا هم مطالعاتی داشتیم. برادرم، مهندس سعید خلیلی، در آمریکا مشغول تحصیل بود و ایشان در حد توان محدود خودش راهنمای ما بود که در نتیجه، مرحوم پدرم و بنده صنعت گاز مایع را بسیار جدی در امریکا با مطالعات دانشگاهی روز بررسی کردیم. با سفارشهای مقدماتی به سازندگان آمریکایی و اطلاعات لازم به میهن بازگشتیم. کار را در قالب شرکت بوتان شروع کردیم. بوتان نام همان گازی است که قرار بود ما از آن استفاده کنیم و فرمول آن کربن اشباعشدهی c4h10 بود.»
روزی که بوتان اولین محمولهی گاز مایع را از شرکت ملی نفت ایران تحویل گرفت یا اولین کسی که قبول کرد گاز را توی خانهاش مجانی بگذارند، هنوز در یاد محسن میدرخشد. فکر و عمل خلیلیها باعث میشود صنعتی در ایران به دنیا بیاید و یکدفعه رشد کند؛ آنهم در شرایطی که مشکلات و محدودیتهای متفاوتی وجود دارد و زمینههای پذیرش در جامعه نیست. مردم از گاز میترسند. انگار هیولایی نامرئی که هیچ قصهی شیرین و شورانگیزی دربارهاش نشنیدهاند. و خب، جا افتادن این صنعت پنج سالی طول میکشد تا بالاخره بوتان چندتایی مشتری پیدا میکند. وقتی محسن به گذشته نگاه میکند، از به جا گذاشتن آثار و نشانههایی در صنعت ایران راضی است.
صفحه ۱۱۳