
کتاب زمان و مکان هفت در
1 عدد
ماه فوریه است و درختهای کریسمس هنوز کنار خیابون افتاده ن. زمین یخ زده و انگار با روکش روغنی پلاستیکی فرش شده. آشغال های آتیش بازی شب سال نو زیر برفهای آب شده دیده میشن.
صحنه ی نمایش مکانی است نفوذ پذیر که قدرت تأثیر گذاری در زمان حال را دارد، جایی که زمان در هم کوبیده و نا آشنا نمایان می گردد.
در نمایشنامه ی زمان و مکان، دلتنگی از خاطرات گذشته نقش مهم تری از زمان حال ایفا میکند، به گونه ای که زمان حال برای مخاطب ناآشنا و غریبه جلوه میکند.
در بعضی نمایشنامه های این نویسنده، گاه فضای سوررئال زمینه ساز موقعیت هایی میگردد؛ برای مثال ستونی میتواند در اتاقی لب به سخن بگشاید.

