کتاب نامه هایی از پاریس
کتاب نامه هایی از پاریس
برای نویسنده و پژوهندهای چون قزوینی جدابودن از کتاب و کتابخانه از بلایای بزرگ شمرده میشود و بی گمان خدشۀ بزرگی در کار وزندگی اوست با اینهمه او پس از بازگشت از برلین به پاریس که در هتل کوچکی زندگی میکرد چارهای نداشت جز اینکه کتابهایش را در محل دیگری رویِهم بریزد تا بعد ببیند چه پیش میآید:
«... یک اتاق کوچک دارم نزدیک مادلن و کتابهایم همه مثل ذغال یا همه مثل سیبزمینی روی هم ریخته بدون ترتیب در یک اتاق کوچکی هست در طبقهی هفتم در منتهی نقطه جنوبی پاریس بهطوری که دروازهی پاریس از پنجره دیده میشود (نه مثل دیدن قلهی دماوند از بالا خانههای تهران، خیر بیست و پنج متر است از آن منزل تا دروازهی پاریس)» [3/2/1298 خ]
صفحه 64