کتاب معصومیت اشیاء
کتاب معصومیت اشیاء
1 عدد
فکر اولیهی زمان در سال ۱۹۸۲ در جمعی خانوادگی به ذهنم رسید؛ وقتی با شاهزاده علی واصب افندی آشنا شدم. اگر شاهزادهی عثمانی که نوهی کوچک سلطانمراد پنجم بود، به سلطنت می رسید و اگر خاندان عثمانی در ترکیه و بر سر قدرت میماند شاهزاده باید آن سال ها بر تخت مینشست. اما این مرد هشتادساله که بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تشکیل جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳، به تازگی اجازهی ورود به ترکیه یافته بود. نه سودای تاج و تخت داشت و نه اقتدار سیاسی. تنها خواستهاش این بود که بتواند در ترکیه بماند؛ کشوری که اجدادش ششصد سال بر آن حکومت کرده بودند و او فقط با پاسپورتی خارجی اجازهی ورود به آن داشت. در اسکندریه زندگی میکرد، تابستانها را در پرتغال با شاهان و شاهزادگان بازنشستهی اروپایی و خاورمیانهای دوستی به هم میزد که تخت و اقتدارشان را از کف داده بودند و روزگارش را به همین صورت سپری میکرد (برایم تعریف کرد محمدرضا پهلوی، شاه ایران، چرا از اولین زنش فوزیه، جدا شد).