کتاب مروارید | نشر علمی و فرهنگی
کتاب مروارید | نشر علمی و فرهنگی
پزشک لایق هر کار بود
ژوانا دوباره بچه را زیر شال مخفی کرده، اندیشناک به او مینگریست. کینو به او نزدیک شد، شال را از رویش برداشت و به نوبة خود به مشاهدة او پرداخت. بعد دستش را برای بالا کشیدن پلک چشم کودک دراز کرد و تنها در این موقع بود که احساس کرد مروارید را تاکنون در مشت خویش میفشرده است. تا كينو متوجه مروارید شد، به طرف یک صندوق چوبی - که در کنار دیوار گذاشته شده بود - رفت، درش را باز کرد و از میان آن یک تکه کوچک پارچه بیرون کشید و مروارید را در آن پیچید. بعد گوشهای از کلبه را انتخاب کرده، با ناخن خویش سوراخ کوچکی در زمین کند، مروارید را در آن سوراخ گذاشت. دوباره سوراخ را پر کرد و اثر کنده شدن خاک را از بین برد. پس از این کار به طرف اجاق رفت که ژوانا، کنار آن چمباتمه زده، به چهرة کودک شیرخوارش خیره شده بود.
صفحه ۵۷