کتاب مرده متحرک: درام در شش پرده (دوازده صحنه)
کتاب مرده متحرک: درام در شش پرده (دوازده صحنه)
پتوشکوف: چطور؟ طلاقش دادید؟
فديا: نه. ]لبخند میزند[ از من بیوه شد.
پتوشکوف: یعنی چه؟
فدیا: یعنی همین: بیوه شد. من که زنده نیستم.
پتوشکوف: چطور زنده نیستید؟
فدیا: به همین راحتی: زنده نیستم. من جنازهام. بله. ]آرتميف بیشتر خم میشود و گوش تیز میکند[ میدانید ... این را به شما میتوانم بگویم. ماجرا مال مدتها پیش است، شما هم فامیل واقعی مرا نمیدانید. قضیه از این قرار است: وقتی زنم را تا آخرین حدّ ممکن عذاب دادم و دار و ندارم را خرج خوشگذرانیهایم کردم و دیگر غیرقابلتحمل شده بودم، پشتیبانی برای زنم پیدا شد. فکر بدی به سرتان نزند، نه، او دوست خود من بود و آدم خوب، خیلی خوب. فقط در همه چیز کاملاً نقطة مقابل من بود. و چون در من بدی خیلی بیشتر از خوبی است، پس نتیجه میگیریم که او آدم خیلی خوبی است: شریف، جدّی، خوددار و فوقالعاده نیکوکار.
صفحه ۸۷