کتاب مجموعه آثار شاملو (دفتر سوم)
کتاب مجموعه آثار شاملو (دفتر سوم)
در سال 1930 که دورهی مدرسهی متوسطه را تمام کرده بود و ناچار میبایست درس و مدرسه را ول کند و دنبال نان درآوردن بدود، نه پدری برایش مانده بود نه مادری... و چون درد کرایهنشینی را چشیده بود، تصمیم گرفت دربارهی ازدواج فکر نکند، مگر موقعی که توانسته باشد برای خودش خانهیی دستوپا کند.
پنج سال آزگار را با یک دست لباس گذراند... نه دست به طرف سیگار دراز کرد نه لب به مشروب زد... – سینما؟ تآتر؟ کجاست؟ - گردش و تفریح؟ بابا خرج بیخود است. چه گردشی، چه تفریحی!...
خلاصه مثل یک جوکی، مثل یک مرتاض، مثل یک تارک دنیا زندهگی کرد، و سر پنج سال پولهایش را شمرد، دید تمام و کمال دو هزار لیرهی ترک دارد.
دو هزار لیره شوخی نیست:
دو هزار لیره، برای آدمی مثل او، خودش ثروتیست! با این مقدار پول که هیچ، حتا با نصف آن هم میشد خانهیی خرید؛ منتهاش خانهی هزار لیرهیی خانهیی نبود که باب ذوق و سلیقهی او باشد.
نشست و فکر کرد دید بهتر است زمینی بخرد و خانهیی به سلیقهی خودش در آن بسازد: زمینی که کنار دریا باشد، چشمانداز قشنگ داشته باشد و ضمنا زیاد هم پرت نباشد:
صفحه 478