کتاب قهوه ی سرد آقای نویسنده

نویسنده: روزبه معین

بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه». گفت: «من قبلاً می‌رفتم، ولی دیگه نمی‌رم، آخرین باری که شکار رفتم، ‌شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می‌کشید و با چشم‌هاش التماس می‌کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می‌تونه دوست خوبی واسه‌م باشه،‌ می‌تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه‌ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این‌جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می‌زنه و هر وقت من رو ببینه یاد بلایی می‌افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ‌ترین لطفی که می‌تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ وقت نمی‌تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.»

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب قهوه ی سرد آقای نویسنده

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: قهوه ی سرد آقای نویسنده
  • ناشر : نیماژ
  • تعداد صفحات: 220
  • شابک: 9786003673144
  • شماره چاپ: 85
  • سال چاپ: 1399
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قندِ پارسی با قصه گوی شیرین سخن

مروری بر زندگی و آثار محمدعلی جمالزاده

«هرچه هنرمند بیشتر رنج ببرد، خلاقیت او کمتر می‌شود.»

بخشی از کتاب «صید ماهی بزرگ» اثر دیوید لینچ

چشمانی که نمی‌توان در آن‌ها نگاه کرد

مروری بر کتاب سرنوشت یک انسان نوشته‌ی میخائیل شولوخف

کتاب های پیشنهادی