کتاب فعل
کتاب فعل
1 عدد
در جایی از نمایشنامه یکی از آدمها میگوید
«انسان نخستین نمیگفت میرم، میرفت.
نمی گفت بده میگرفت نمیگفت میخوام بخورم میخواست و میخورد.»
نمایشنامه «فعل» شرح هبوط « فعل» به مثابه گنش است
در «فعل» به مثابه زبان هبوطی که در آن عشق
از کنش به کلام تنزل مییابد و «فعل» از زندگی
رخت بر می بندد.
کوشش آدم اصلی نمایش برای فهم این معناست
که آیا عشق را میتوان از چارچوب زبان
به کنش محض فرا برد و آن را تا نهایی ترین مرزهایش
پیش برد؛ به جایی که زبان به انتها میرسد و تنها فعل ناب باقی میماند
نمایشنامه «فعل» درامی عاشقانه است،
از گنش به کلام تنزل مییابد و «فعل» از زندگی
اما به شکل یک جمله در هم ریخته طولانی که فعلهایش جابه جا شده اند.