کتاب عشق سال های وبا | نشر آریابان
کتاب عشق سال های وبا | نشر آریابان
فلورنتینو آریزا ناگهان دچار حسادتی شدید شد. به این گمان افتاد که سارا نوریهگا گذشتهای پرماجراتر از آنچه وانمود میکند و میگوید دارد. ولی چارهای نداشت جز اینکه حرفهای زن را بپذیرد. درواقع خودش هم به سارا همچون سایر زنان گفته بود که او تنها عشق زندگیش است. یکی دیگر از چیزهایی که فلورنتینو آریزا نمیتوانست تحمل کند، حضور گربهای بدخلق در بستر مشترک آنها بود. این گربه در نخستین عشقبازی آن دو نیز حاضر شده و با وحشیگری بدنشان را خونین کرده بود. البته سارا نوریهگا چند روز پس از آن، گربه را نزد دامپزشک برده و ناخنهایش را کشیده بود، ولی باز هم فلورنتینو از آن حیوان خوشش نمیآمد.
صفحه 280