کتاب عروسی خون
کتاب عروسی خون
1 عدد
جهان در مقابل گرسنگی توده ها سکوت کرده. تا وقتی نابرابری اقتصادی وجود دارد، نمیشود انتظار اندیشیدن از آدمی داشت. من این را به چشم خودم دیده ام. دو انسان، یکی غنی و دیگری فقیر، دارند از رودخانه رد میشوند. یکی شکمی انباشته دارد و دیگری خمیازه که میکشد بوی بد دهانش (که از گرسنگی است) هوا را می آلاید غنی میگوید اوه چه قایق زیبایی آن سوی رود است! ببین! آن جا را ببین زنبقهای ساحل رود را ببین! و فقیر می نالد گرسنه ام چیزی نمیبینم گرسنهام گرسنه. طبیعی است. روزی که گرسنگی ناپدید شود انفجاری معنوی در جهان پدید می آید که بشریت نظیرش را تا حال ندیده است. مردم هرگز نمی توانند شادی بی امان روز پیروزی انقلاب بزرگ را تصور کنند. راستی من با زبان سوسیالیسم ناب با شما حرف میزنم؟...
مروری بر کتاب عروسی خون نوشته فدریکو گارسیا لورکا را در آوانگارد بخوانید.