کتاب فیلمنامه طومار شیخ شرزین
1 عدد
در میدان، میان آیندوروند هر روزهی مردمان، فراشی با دبهی چوبی از دکهای بیرون میدود – از برابر تخت روانی میگذرد که از آن صاحبديوان پیاده میشود؛ فراش میرسد به کسانی که نخهای رنگین هنوز خیس را در آفتاب بر تخته بندها میآویزند، و سپس کسانی که لولههای چرم خام از قاطرها پائین میآورند و حالا لوله بستهای را بر دوش او مینهند. فراش از طاقنمای دروازه میگذرد و به حیاط کتابخانه میآید و از کنار غرفهها میگذرد که در آن صحافان و وراقان به کار جلد مشغولند و تذهیب گران در کار تذهیبند؛ در آفتـاب حياط بزرگ شلوغ بر طنابها تعدادی طومار آویخته، و همه جا کاسههای رنگ و الیاف رنگی دیده میشود و بر اجاقی در دیگ بزرگی رنگ میآمیزند و به هم میزنند.