کتاب شهر زمرد اُز
کتاب شهر زمرد اُز
1 عدد
گوف جواب داد « درخواست کردن که چند نفر از مردم اُز رو به عنوان برده ببرن.» او فکر نمیکرد که لازم باشد به پادشاه نومه بگوید آنها درخواست بیست هزار برده را کردهاند.وقتی اُز فتح میشد، برای آن خبر وقت کافی بود.
پادشاه گفت « درخواستشون کاملاً منطقی هست. برای موفقیت آمیز بودن سفرت باید بهت تبریک بگم گوف .»
ژنرال با غرور گفت « ولی همهاش همین نبود .»
پادشاه به نظر مات و مبهوت شده بود . او گفت « بگو جناب گوف !»
« من جناب فن فازِم والامقام از کوهستان فن تاستیکو رو دیدم و اون هم افرادش رو برای کمک به ما میاره.»
صفحه 164