کتاب شفق در خم جاده بی رهگذر
کتاب شفق در خم جاده بی رهگذر
ترجمهی جستارها که تمام شد به فکر نام کتاب افتادیم. کتابْ گزیدهای از دو کتاب آندره آسیمان بود، و نه میشد و نه میخواستیم که فقط یکی از این دو نام بر کتاب باشد: False Papers که به گمان ما اشاره دارد به اوراق هویتی، یا سجلی، که از یکجایی دیگر اعتبار سابق را ندارد ـــ و به تعبیری خودِ هویت که دچار گسست شده استـــ و Homo Irrealis که پیچیدگیهای ترجمهی آن در ادامه خواهد آمد. این آغازِ تفحص و سرگشتگی و تردید و بیتصمیمی بود در باب نام کتاب: اول قرار شد اسم کتاب را بگذاریم «اشباح شهرها» یا «شهرهای در خیال»، تا به خیال و خاطرهی همیشهحاضر شهرهای اسکندریه و رُم و پاریس و نیویورک در جستارها راجع باشد، بعد آمدیم بگذاریم «چه کنم با این پهنهی بیکرانِ آبی» که ترجیعبندِ جستار «در جستوجوی آن پهنهی آبی» است، و بعد به «خاطرات وهمانی» فکر کردیم، حتی چند روزی ترجیح دادیم جملهی کوتاهی از پسوا، نقلشده در جستار «افکاری ناتمام دربارهی پسوا»، را عنوانِ کتاب کنیم: تبعیدیِ جانِ خویشم. شاید این سرگشتگی در برگزیدن نام متأثر از سبک جستارنویسیِ چندوجهیِ خودِ آسیمان باشد که هرچه را برگزینی انگار چیزهایی را از دست دادهای.
قسمتی از یادداشت مترجم