کتاب شراره ها
کتاب شراره ها
من هیچگاه شکست نخواهم خورد. فقط با پیروز شدن شکست خواهم خورد. چون هر نقشه بیفرجامی مرا در عشقی محصور میکند که در درازمدت گور من خواهد بود، من در گیرودار پیروزیهایم به زندگیام خاتمه خواهم داد. فقط شکست است که یابنده کلیدهاست و گشاینده درها. مرگ ، برای رسیدن به آنچه میگریزد، باید به حرکت درآید، بشکند این سکونی را که سبب میشود ما در آن ضد زندگی را بازبشناسیم. مرگ پایان قوی خشکیده در اوج پرواز است ، پایان آخیلس است که نمیدانیم کدام حکمت ناشناختهای به گیسویش چنگ انداخته است . برای آن زنی که در درگاه خانهاش در پومپئی خفه شده است، مرگ دهلیزهای گریز به دنیای دیگر را فقط طولانیتر میکند. مرگ خود من از جنس سنگ خواهد بود. من اشنایم با پلهها، پلهای متحرک ، تلهها، همه گذرگاههای زیرزمینی تقدیر. گم نمیشوم. مرگ، برای کشتنم، به همدستیام نیاز دارد.
صفحه ۵۶