
کتاب شال گردن ماری کوری
دو زن شبی از زندگی خود را در بیمارستان انستیتو ماری کوری در پاریس میگذرانند. یکی «کاهینا» اهل «کابیلی» الجزایر است و مسلمان، دیگری «السا» فرانسوی است و یهودی. آنها هیچ وجه مشترکی با هم ندارند بجز تحمل درد و رنج از بیماری سرطان. این دو چنان در این بیماری که آنها را تحلیل برده فرورفتهاند که تمام نقابها را کنار گذاشته و به مرکزیتی از انسانیت دست مییابند. سرطان سینه که تنها وجه مشترک این دو زن است باعث پیوند روحی روانی آنها شده و رمانی شاعرانه را پدید میآورد. «کاهینا» و «السا» هر دو در این بیمارستان منتظر عمل هستند. کاهینا به بیماری و بهبود خود بدبین است و نمی داند چه برسرش خواهد آمد، و السا تمام جزئیات سرطان خود را میداند.



چوبک علیه پوپولیسم ادبی
معرفی کتاب همهچیز فرو میپاشد: زندگی و آثار صادق چوبک نوشتهی حسن میرعابدینی

چولکاتورین؟ بازارف؟ ما همه آدم زیادی هستیم.
معرفی کتاب یادداشتهای آدم زیادی نوشتهی ایوان تورگنیف

چند نفر از ما، حقوق کودکان را میداند؟
مروری بر کتاب کودک حق دارم فرهنگ داشته باشم نوشتهی آلن سر