کتاب سقوط | نشر جامی
کتاب سقوط | نشر جامی
وانگهی، هر اندازه که انگیزههای ظاهری من پریشان میشد، نتیجهای که از آن عایدم میگردید روشن و آشکار بود. من همه عواطف مهربانی را بدور خود نگه میداشتم تا هر گاه که خواسته باشم از آنها بهرهمند شوم. بنابراین من حتی به باور خودم فقط به شرطی میتوانستم به حیات خود ادامه دهم که همه روی زمین و موجوداتش و یا حتیالامکان قسمت اعظم آنها به طرف من روی برگردانند، موجوداتی همیشه غایب، فاقد زندگی مستقل، آماده برای آنکه هر لحظه به ندای من جوابگو باشند. موجوداتی درمانده که من بدانان تفقد کرده و سرانجام روزی که شایسته بدانم آنها را با پرتو نورانی خود منور نمایم. به طور کلی، برای اینکه نیکبخت زندگی کنم میبایستی کسانی را که انتخاب میکردم اصلا زندگی نکنند، مگر به اراده و میل و هوس مطلق من.
صفحه 73