کتاب سفر به شب (فیلمنامه)
کتاب سفر به شب (فیلمنامه)
2 عدد
پیرزاغنی همان طور که به بازی چرخ زنان پیش میرود مشتی نقل و پنج شاهی میپاشد نوهی خود - حوری - که عروس است؛ حوری دارد یله میشود؛ بادزن به دست و خندان و گل انداخته دم زنان از گرمای جنب وجوش و آفتاب. دوستانش درهم گویان و سر و شلوغ، هنوز ننشسته کیل میکشند؛ و در پی ایشان چندین زن و مرد دیگر که گله گله بر گلیم ها نشسته یا ایستادهاند! پایکوبی با این نشانه عملاً به آخر رسیده است. همه خندان و خوشند؛ بعضی پخش زمین میشوند و بعضی میدوند آبی به صورت بزنند یا میروند سراغ چای و شربت و آب خوردن. میان زنانی که از سطلها جام آب به این و آن میدهند صفورا، مادر داماد رو بر میگرداند و ندا میدهد.
صفحه ۱۰